امیر عبداللهی | شهرآرانیوز، سریال «پوست شیر» که در ژانر جنایی-پلیسی ساخته شده است، درباره مردی به نام «نعیم» با بازی هادی حجازی فر است که پس از آزادی از زندان، سراغ دخترش میرود تا سالهای ازدست رفته را جبران کند، اما طولی نمیکشد که اتفاقی ناگهانی دوباره زندگی او را با مشکلات تازهای روبه رو میکند.
این اتفاق نقطه اشتراک زندگی «نعیم» و یک مأمور پلیس به نام «مُحب» با بازی شهاب حسینی است. «پوست شیر» در شروع موفق شد با سؤالاتی که درباره زندگی و گذشته شخصیت هایش مطرح میکند، مخاطب را به پیدا کردن پاسخ آنها کنجکاو کند، اما قصه اصلی در قسمت دوم به جریان افتاد و ورود شخصیت «محب» و روایت ماجرای او نیز کشش و التهاب قصه را بیشتر کرد.
اگر این ویژگی را قبول کنیم که در ژانر جنایی، علاوه بر جنایت که عنصر اصلی است، همواره خلاف کار یا جنایت کار در یک سو و پلیس، کارآگاه یا مأمور قانون در سوی دیگر قرار دارد و جدال آنان با یکدیگر در نهایت منجر به برملاشدن اسرار و چگونگی یک جنایت میشود، پوست شیر نیز کاملا از این قواعد پیروی میکند و تا اینجای کار ما با مجموعهای استاندارد روبه رو هستیم.
اطلاعاتی که فیلم تا قسمت چهارم به مخاطب میدهد بسیار ناچیز و قطره چکانی است، اما در کمال تعجب این موضوع باعث نشده است که ریتم سریال کند و داستان تبدیل به داستانی کش دار شود. در واقع داستان طوری طراحی شده است که هر لحظه مخاطب را تشنه گره گشاییهای داستان نگه دارد. رفت و برگشتهای زمانی نیز بجا و به اندازه در دل درام و تصویر گنجانده شده است. به نظر میرسد این سرک کشیهای قصه در گذشته و حال این اثر را میتوان به عنوان یکی از بهترین نمونههای روایتهای این چنینی در یک فیلم به یاد داشت؛ رفت وبرگشتهایی که نه مخاطب را از داستان دور میکند و نه با اضافه گویی ها، روی اعصاب مخاطبش راه میرود.
تا اینجای کار، ساختمان متن و بسط و گسترش داستان به خوبی پیش رفته است. همچنین با نوع روایت خاصی که دارد توانسته است مخاطب را با قلاب روایت داستان به دام بیندازد و در هر لحظه اجازه ندهد مخاطب چشم از تصویر فیلم بردارد. لاجرم باید تا انتهای سریال و گسترش داستان و پایان بندی آن منتظر بمانیم تا دریابیم این روایت تروتمیز تا انتهای سریال ادامه خواهد داشت و کشش حدود ۲۵ قسمت را دارد یا خیر.
شیوه اجرای میدانی و تصویری که کارگردان از این فیلم نامه به عینیت تبدیل کرده نیز چند نکته شاخص و مثبت رقم زده است؛ اولین نکته نوع هدایت بازیِ بازیگران فیلم است. این موضوع به اندازه و کاملا در راستای روح اثر انجام گرفته و باعث شده است هر بازیگر به لایههای درونی شخصیتی که ارائه میدهد دست پیدا کند و با نقش آفرینی سطح بالایی که دارد، کاراکتر موردنظر کارگردان را خلق کند. نکته بعدی انتخاب درست زوایای دوربین است. تقریبا در بیشتر پلانها شاهد این هستیم که دوربین با فاصلهای که از شخصیتهای فیلم میگیرد این معنا را متبادر میکند که هنوز مخاطب با روایت اصلی داستان روبه رو نشده است.
درواقع کارگردان به عمد میخواهد مخاطبش را وارد پیچیدگیهای داستان نکند. در ادامه و با کشف مسیری پرچالش، به احتمال زیاد این دست به عصا بودن را کنار میگذارد و مخاطب را به وسط جنایاتی هولناک هدایت خواهد کرد. جنس نگاتیوی تصویر فیلم و وجود زوایای بی پروای دوربین کارگردان به شدت به انتقال حسی بی نظیر و روایتی درست کمک کرده است.
علاوه بر قصه پرکشش، کارگردانی خوب و موسیقی تأثیرگذار، بازی بازیگران سریال نیز دیگر امتیاز مهم سریال پوست شیر است. هادی حجازی فر در نقش پدری ناامید و افسرده که احساس شکست و سرخوردگی میکند، بازیِ باورپذیری دارد و موفق شده است حس دل سوزی مخاطب را برانگیزد.
تغییر روحیه او بعد از جلب اعتماد دخترش و حس شادی و رضایت این کاراکتر نیز در حرکات و چهره اش مشهود است. حجازی فر در لحظهای هم که «نعیم» دچار شوک و ناباوری است موفق میشود از پس این لحظه سخت برآید و احساساتش را به مخاطب منتقل کند. در پلانی در قسمت سوم که او با جسد سوخته دخترش در پزشکی قانونی روبه رو میشود، جنس بازی اش یکی از بهترین لحظات نقش آفرینی حجازی فر تا اینجای سریال را رقم زده است و با حس درستی که منتقل میکند خیلی خوب از آب درآمده است.
شهاب حسینی نیز نقش سختی بر عهده دارد. دختر «محب» جزو قربانیان یکی از پروندههای اوست و همین اتفاق باعث شده است این کاراکتر به آدمی تنها، غمگین و عصبی تبدیل شود. شهاب حسینی در نقش این شخصیت بازی خوبی دارد و مخاطب را با شخصیت خود همراه میکند. علیرضا کمالی نیز در نقش «پروانه»، رفیق وفادار «نعیم»، حضور متفاوت و پررنگی دارد و این فیلم جلوههای دیگری از تواناییهای بازیگری اش را آشکار کرده است.